به اندازه شمار احمق های دنیا میتواند مسکّن های متفاوت وجود داشته باشد و به اندازه تمام مسکّن های دنیا میتواند احمق های متقاوت وجود داشته باشد.یعنی این برابری به قدری صحیح و همه جانبه است که شما میتوانید در یک متن لغت مسکّن را بردارید و احمق را جایگزین کنید و مطمئن باشید که حق مطلب تمام و کمال ادا میشود.

به خودی خود این فرایندِ بالا و پایین شدن یک سری ماده شیمیایی احمقانه در خون و پیامدی که بر پردازش فکرها و ایده ها دارند ؛ احمقانه و مسخره هست چه برسد به اینکه بخواهی یک ارتش از مسکّن ها را در پشتیبانی خود داشته باشی و هر بار یک هرج و مرج، یک آشوب از یکی سری ماده شیمیایی مسخره در بدنت به جریان بیاندازی.

و این حماقت محض است که بر آشوب تکیه کنی و امیدوار به سامان باشی ؛ چون صرفا یکی از مود های سیستم که رویت پذیر است نسبتا در حال دادن خروجی مطلوب ( کم شدن احساس درد) است . و خب مسلم است که خیلی از مود های سیستم همیشه رویت پذیر نیستند و تغییرات انها در خروجی قابل مشاهده نیست

همین است که نسبت به هر آنکس که در جلوی چشمانم نسبت به مصرف هرگونه مسکّن اقدام کند جلوی اسمش یک تیک بزرگ غیرقابل اعتماد بودن میزنم و نسبت به تمام توجیهاتش بی تفاوت ام. 

کلام یکی مونده به  اخر اینکه : فرزندانم بیاموزید که کاراموز ها را در محل کار خود مسخره نکنید. درست است که گیج اند درست است که سوالات احمقانه زیادی میپرسند و درست است که نسبت به احمقانه ترین چیزها کلی ذوق میکنند ولی مسخره نکنیدشان :)

کلام اخر اینکه : اگر نسبت به سیستم های کنترلی مدرن علاقه مندید توصیه من به شما این است که کتاب کنترل مدرن خاکی صدیق را بخوانید. =)