۳ مطلب در اسفند ۱۴۰۲ ثبت شده است

این قسمت: ابله پنداری

  • مهسا ماکارونی فر
  • شنبه ۱۹ اسفند ۰۲
  • ۱۹:۲۴
  • ۰ نظر

گاهی وقت ها فکر میکنم نظام و ساختار فکری ابلهانه ای دارم، این البته تحت تاثیر فیدبک هایی که گهگاه میگیرم هم هست.

متفاوت بودن ارزش هایی که فکر میکنی این دنیا براساس اون بنا شده عامل اصلی این ابله پنداری میشه.

حالا سوال اینجاست که چطوری میتونیم توزیع متناسب تری را از تنوع ارزش ها ایجاد کنیم؟

اینجوری دیگه کسی به نظر کسی ابله به نظر نمیاد. مشکل الان اینجاست که دو قطبی های خیلی متمرکزی تشکیل دادیم و ابله پنداری موج میزنه.


من آوارگی را به جانم خریدم که فارغ بمیرم

  • مهسا ماکارونی فر
  • يكشنبه ۶ اسفند ۰۲
  • ۱۹:۲۸
  • ۰ نظر

برف که میاد از پنجره خونه، بغل تو نشستم و بیرون را نگاه میکنم، گرم میشم از وجودت، گرم میشم از نگاهت

حالا نیستی ولی ارمان گرشاسبی داره میخونه:


در کنارت زمستان توانی ندارد

آسمان را بگو برف باطل نبارد

سرنوشتم در نگاهت هر لحظه با من رو به رو بود

من آوارگی را به جانم خریدم که فارغ بمیرم

مبادا که در حبس دنیای دیوانه منزل بگیرم

نترس از غرش این زمستان چالاک و باقی

من از تن گذشتم من از جان گذشتم که روحی پذیرد

سرنوشتم در نگاهت هر لحظه با من رو به رو بود

پرتال پن

  • مهسا ماکارونی فر
  • سه شنبه ۱ اسفند ۰۲
  • ۱۵:۴۴
  • ۰ نظر

چه روزهای عجیبیه سباستین
3 تا از همکارهام استعفا داده
مدیرم در حال استعفا دادنه

الان که اینو مینویسم یه چیز عجیبی تو پرتال دیدم که نمیدونم معنیش چیه


این روزها هم میگذره و ادامه میدیم

ماجراجویی های جدید تو راهه و ما در حال یاد گرفتنیم

1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)

2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...

3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه.
5، 4، 3، 2، 1 ... .

4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!

5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد.
آرشیو مطالب