۳ مطلب در فروردين ۱۴۰۳ ثبت شده است

سلام بر 28

  • مهسا ماکارونی فر
  • جمعه ۱۷ فروردين ۰۳
  • ۱۵:۵۶
  • ۰ نظر

1-

میشه روزها و ساعت‌ها از آنچه گذشت و شنید و دید حرف زد،

میشه برای همه اونایی که از پیچ پشت جاده میان درمورد جاده‌‌ای که توش قدم گذاشتن حرف زد،

ولی میگم یعنی تاثیری هم داره؟ چیزی تو تجربه زندگی‌شون تغییر میکنه؟


2-

مرام‌نامه امسال را هم نوشتم. هرسال بعد از تولدم، توی چند خط ویژن و ماموریت و اصول اخلاقی سال را مینویسم. مینیمال، جاه‌طلبانه، متمرکز


3-

تمرکز دارایی ارزشمندیه، اگه سرکار میریم، اگه درس میخونیم، اگه با دیگری وقت میگذرونیم واقعا باید نگاه کرد که چی چقدر در حال خوردن حریصانه تمرکزمونه!


4-

جومه نارنجی رخساره نارنجی به راه مرغاب شدم ز دست نارنجی

دلم تنگه دلم تنگه

خدایا

به شهرم میروم

به شهرم میروم

جنگه خدایا

https://open.spotify.com/track/5oeteenD2ZnHq6UpXk7vBo?si=be1ec5496ecb4c6f


در ستایش روابط عجیب خواهرانه

  • مهسا ماکارونی فر
  • شنبه ۱۱ فروردين ۰۳
  • ۱۱:۰۴
  • ۰ نظر

من خواهر عجیبی هستم.

خواهرم برای من خواهر عجیبی است.

ما روابط عجیب و پیچیده و پر از عشق و پر از ماجرایی داریم.

این اواخر دوتا سریال دیدم که هردو روابط عجیب خواهرانه ای داشتند؛ پس ما تو این ماجرا تنها نیستیم.

چیزی که همیشه به عنوان یه اصل حتی تو بدترین دعواها هم قبولش داری، اینه که تا حد مرگ ازت عصبانی ام ولی تا سر حد مرگ دوست دارم و همین الان میتونم جونم را هم برات بدم چون تو خواهرمی!


اگه شما هم از سندروم عشق دیوانه وار به خواهرتون به علاوه بی رحمانه ترین دعواها با خواهرتون رنج میبرید، این سریال ها را بهتون پیشنهاد میکنم:


Bad Sisters

https://www.imdb.com/title/tt15469618/?ref_=ext_shr_lnk


Fleabag

https://www.imdb.com/title/tt5687612/?ref_=ext_shr_lnk


موقتی

  • مهسا ماکارونی فر
  • شنبه ۴ فروردين ۰۳
  • ۱۰:۳۱
  • ۰ نظر

1403 در آشفته ترین و معلق ترین حالت آغاز شده.

هرچیزی که نگاه میکنی یک تگ "موقتی" روی اون میخکوب شده

فضای بیرون از این آشیانه کوچک من، غبار گرفته و طوفان شن میاد

در این بیابان غبار گرفته، من اما در بی حرکت ترین حالت خودمم

نشسته ام به در نگاه میکنم

از موقتی بودن همه چیز خسته ام و تو این طوفان شن گیر کردم

فضای آشیانه اما گرم است و نور دارد و امن است

تصور اینکه بتونم روی همه چیز تگ " دائمی" بزنم بهم امید میده

دوست دارم دوباره بتونم با افق چند سال برنامه بریزم و نه افق چند ماه بلاتکلیفی

1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)

2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...

3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه.
5، 4، 3، 2، 1 ... .

4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!

5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد.
آرشیو مطالب