اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا و الاخره


خیابون کاوه .حوالی ساعت 12.45

مسافر نبودم اما تصمیم گرفتم نمازمو تو نمازخونه ترمینال کاوه بخونم.

بعد از نماز چشمم رفت روی زیارت عاشورای روی دیوار.

به این جمله که رسیدم ؛رفتم تو فکر! 

چه جمله عجیبی! تا حالا بهش دقت نکرده بودم.مثل خیلی از چیزهایی که بهش دقت نکرده بودم.

میگه : خدایا مرا به واسطه حسین ، آبرومند قرار بده. در دنیا و اخرت.

وچجوری میشه که مقابل کسی که همه چیزشو میده برای دفاع از حق ،برای زیربار ظلم نرفتن؛ آبرو داشت؟ 

یاد همه اون موقعیت هایی افتادم که محافظه کاری باعث شد از حق دفاع نکنم . همه اون لحظه هایی که منفعت طلبی رابه حق طلبی ترجیح دادم.

از کی منفعتِ من از حق جدا شد؟ 

از کی ترسیدم از قربانی کردن ؟ 

از کی اسماعیلم را نگه داشتم و پرسیتدمش و به قربانگاه نبردم؟

چه راه درازی اومدی مهسا  و باید برگردی!