۱۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

یه لیوان نسکافه با تیرکس ساکن در سالن 12

  • مهسا ماکارونی فر
  • جمعه ۷ ارديبهشت ۹۷
  • ۲۳:۴۹
  • ۲ نظر

پتانسیل روحی اینو دارم که نگهبان شیفت شب یه موزه بشم. تنهایی و یه حجم عظیم از تاریخ هزاران سال پیش با خاطره هایی حبس شده در فسیل ها!

امشب از اون شباس

  • مهسا ماکارونی فر
  • جمعه ۷ ارديبهشت ۹۷
  • ۲۲:۲۲
  • ۰ نظر

شبای امتحان های مهارتی (امتحان هایی که مبتنی بر دانش و معلومات صرفا نیستند ) یه استرسی دارم تو این مایه ها که نکنه یکی از صورت مسئله های امتحان این شکلی باشه که:

بهینه ترین راه ممکن برای پیمودن مسیر ایسلند تا ماداگاسکار را برای یک مورچه پیدا کنید .

تو این نوع امتحان ها شما با اولین خط کدی که مینویسید و درواقع نحوه مواجه شدن با صورت مسئله و نحوه قدم های اولیه برداشتن ، به طور واضح و کیفیت HD میزان تسلط شما بر روی درس لو میرود...

 و این به شدت ترسناک است :/

یه " به درک " خاصی تو چشم هام موج میزنه

  • مهسا ماکارونی فر
  • جمعه ۷ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۳:۰۹
  • ۲ نظر
حالا نه اینکه برای ما مرزهای علم متوقف شده باشند پشت در سایت شما ( که اگه بخوایم استفاده از فندق شکن های مختلف را خوب بلدیم) ولی تموم اون چیزهایی که تحت عنوان Research ethics میشناسیم این بود؟ نوشتین دلایل قانونی، چرا ننوشتین دلایل سیاسی؟ 
چرا سیاست ها را میریزین تو علم ها
چرا علم ها را میریزین تو سیاست ها

قبل شروع عبدالباسط پخش کردن

  • مهسا ماکارونی فر
  • پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۸:۵۴
  • ۳ نظر

با اندک دانش زبان و با اندک معلومات ریضمو و با اطلاعات شیمی دبیرستان رفتم کنکور میم شیمی دادم :) خیلی هم خوش گذشت:) کنکور برق هم که اصلا اسم ننوشته بودم . کیکش هم خوشمزه بود :)

با انجام هر پروژه فقط به همین نتیجه میرسم

  • مهسا ماکارونی فر
  • چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۹۷
  • ۲۰:۱۰
  • ۰ نظر
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و ...

مرغ همسایه همیشه پاندا است

  • مهسا ماکارونی فر
  • چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۸:۳۶
  • ۰ نظر
تا الان 3بار مقصد سفر بعدی عوض شده! اخرشم میریم یه جا میگیم کاش رفته بودیم اون یکی جا.
چیه این آدم همش گیر میکنه بین دو راهی . 
+رَنده شدم از بس نشستم گزینه ها مختلف بررسی کردم و ضریب تاثیر هرکدوم از المان ها را بالا و پایین کردم.
++ دیروز استاد ت را دیدم. باهاش مدار2 داشتم. یهو پرت شدم تو کلاس 33 ردیف دوم . خیلی دور بود چقدر راه اومدم تا اینجا. چقدر نگاهش به مهندسی برام شگفت آور بود

سازش با چرخ سازی

  • مهسا ماکارونی فر
  • يكشنبه ۲ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۲:۲۶
  • ۰ نظر

دانشجوی کارشناسی یعنی مخترع دوباره چرخ!

اوایل از این کار متنفر بودم ؛بی نهایت خسته کننده بود که ما در پروژه هایمان یا در آزمایشگاه های مان مدارهایی را میبستیم که چندین سال قبل طراحی شده بودند و استفاده شده بودن و الان حتی از تاریخ مصرفشون برای استفاده در هرجایی گذشته بود!

ما بارها و بارها چرخ هایی را اختراع کردیم درحالی که پیشروها در حال اختراع هایپرلوپ ها بودند.

اون موقع من غر میزدم نسبت به دستورکارهای قدیمی آزمایشگاه نسبت به بی تفاوت بودن و رفع تکلیفی بودن تی ای های ازمایشگاه (باحالتی که من فقط میفهمم و مرجع عالمم و بقیه هیچی نمیفهمن!و چقدر احمق بودم.)

من الان دارم میفهمم که چقدر اختراع دوباره چرخ ها چیزهایی به من یاد داد که با استفاده از چرخ نمیتونستم یاد بگیرم. برای اختراع دوباره چرخ ذات حرکت و جابجایی را میفهمیم این درحالی است که با استفاده از چرخ (یا حتی بدتر از آن استفاده از ماشین ها و درون ها در برخورد اول) اولین مفهومی که با آن مواجه میشویم سرعت و شتاب است و این ها مفاهیمی است سوار بر مفهوم جابجایی که اگر جابجایی را نچشیده باشی حقیقتا مزه سرعت و شتاب برایت یکسان است و یک چیز دم دستی !

اینها را درست وقتی فهمیدم که داشتم از شتاب دایره ای درمقابل کسی حرف میزدم که جابجایی را نچشیده بود و چشمانش دربرابر جادو برق نمیزد!


پ.ن : مفاهیم جابجایی و سرعت و شتاب و شتاب دایره ای استعاره ای ازمفاهیم دیگر است. 

1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)

2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...

3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه.
5، 4، 3، 2، 1 ... .

4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!

5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد.
آرشیو مطالب