۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

در باب شروع کننده بودن

  • مهسا ماکارونی فر
  • چهارشنبه ۱۴ خرداد ۹۹
  • ۲۰:۵۵
  • ۱ نظر

بزرگترین مشکلم الان میدونی چیه سباستین؟

بزرگترین و رنج آور ترین مشکلم اینه که من الان چندتا ادم باحال و همفکر میشناسم که متاسفانه هیچ ارتباط نزدیکی باهاشون ندارم و این باعث میشه که هرز برم. وقتی که میتونم با معاشرت با اونا بگذرونم و کلی چیز باحال یاد بگیرم را دارم صرف مشق های دانشگاه میکنم که هیچ چیز باحالی بم اضافه نمیکنند.

من از یه جایی که قاعدتا باید مدرسه و دانشگاه میبوده، یاد نگرفتم که چجوری استارت یه رابطه را بزنم، همیشه و همه جا ادامه دهنده بودم و نه شروع کننده و این الان بزرگترین ضربه است که دارم میخورم که نمیدونم چجوری و از کجا به این ادم ها نزدیک بشم و در دایره معاشرت اونها باشم.

شروع کننده بودن شجاعت میخواد و ادامه دهنده بودن معرفت میخواد. حالا فک کن بعد از اکتساب این مهارت هم شجاع باشی هم با معرفت و خب در چنین روزی سلطان جهان هم غلام است، غلام.

من به تو بازمیگردم

  • مهسا ماکارونی فر
  • دوشنبه ۱۲ خرداد ۹۹
  • ۱۳:۳۰
I make mistakes to pass the time

In hope that they will bring me truth

چون تسنیم از غزل گفته بود

  • مهسا ماکارونی فر
  • جمعه ۹ خرداد ۹۹
  • ۱۹:۲۶
  • ۲ نظر

http://monologue.blog.ir/post/1101


و غزل نشان از چشمه ای میدهد و جرعه ای بر تو حلال میکند و تا به خود آیی از مونولوگ تسنیم رسیده ای به غزلی از وحشی بافقی.

https://ganjoor.net/vahshi/divanv/ghazalv/sh2/

چون کنگ فو برای همه است

  • مهسا ماکارونی فر
  • پنجشنبه ۱ خرداد ۹۹
  • ۱۲:۳۷
  • ۲ نظر

بشوی اوراق اگر هم درس مایی

که حتی یه پاندا هم میتونه جنگجوی اژدها باشه !


1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)

2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...

3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه.
5، 4، 3، 2، 1 ... .

4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!

5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد.
آرشیو مطالب