۲ مطلب در فروردين ۱۴۰۴ ثبت شده است

بازیکن تعویضی

  • مهسا ماکارونی فر
  • جمعه ۲ فروردين ۰۴
  • ۲۱:۲۳
  • ۰ نظر

با مامان صحبت کردم برای نوبت تراپی

مثل همیشه قبول نکردند و من ماندم یک مذاکره دیگر شکست خورده


من نمیتوانم ادم امن مامان باشم که بدون قضاوت بدون ترس از احساساتش برایم بگوید. نه اینکه در من خللی باشد ( هرچندکه ناقص و جاهل هستم و پر ا ازخلل) بلکه بیشتر به این خاطر که رسوب سالهایی که مادر ادم امن من بوده را نمیتوان از ذهن دور کرد.

و تو خوش خیال هستی که نجات یافته ای

  • مهسا ماکارونی فر
  • جمعه ۲ فروردين ۰۴
  • ۲۰:۱۴
  • ۰ نظر
فکر میکنی سیاهی تموم شده و نور اومده
فکر میکنی تلخی دیگه تموم شده
که دوباره دهنش را باز میکنه همه نور زندگیت را میبلعه.

فکر میکنی دیگه از شر دمنتورها خلاص شدی اما سایه اش را بالاسرت میبینی و راهی نداری جز اینکه بتونی پاترونوس را اجرا کنی اما کی میتونه بگه که تاحالا تسلیم بوسه مرگ دمنتورها نشده؟

1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)

2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...

3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه.
5، 4، 3، 2، 1 ... .

4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!

5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد.
آرشیو مطالب