عاغاااااا ینی صبح تاحالا 4بار ظرف شستم .خونه را مرتب کردم. اتاقو مرتب کردم و هرچی خر حمالی بوده کردم حالا چرااااااا چون درسم نمیاد...ینی الان تو فکرشم برم پله های مجتمع را هم طی بکشم که درس نخونم..عاغا با محتوا مشکلی ندرامااااا با نفس درس خوندن الان نمیسازم :||||||

بعد یه معقوله ای هم که الان درگیرشم اینکه عاغا من رشتمو دوس دارم ولی الان حس میکنم تو مکان نامناسبی وایسادم .اینکه راه را شابد اشتباه اومدم. اینکه یه نیمچه علاقه ای به برق هست ولی خب استعداد ؟!! اصن به این فک میکننم استعداد من چیه؟ درسو که همه میخونن . اینکه من قراره چیکا کنم که فقط یه کپی نباشم؟ 

پ.ن: پادکست بمرانی برای  شب یلدا خیلی خوبه..الان دارم میگم برا اینکه حوصله نداشتم تو جو زدگی های شب یلدا بگم :|


اون حس "باقی بقا !" پایات پست های اقای کالفید را دوس میدارم :))

در همین راستا ما نیز میزنیم :

عزتتان افزون :))