ساعت 7.5 و اینا بود که دکتر ن نمره ها را زد و خب پاس شدم ولی این دلیل نمیشه یکی از هیجان انگیزترین قسمت های امتحان که نمره کندن از استاده را از دست بدم . ینی یکی از لذت هام اینکه برم راه خل های سوال ها را توضیخ بدم شتید استاد بفهمه بم نمره بده و خب خیلی خوش میگذره . مخصوصا با خسرو =)) دلم براش تنگ میشه چون درس هایی که دیگه ارائه میده مال ارشده و درس دیگه باش نداریم .:( خلاصه بلند شدم و رفتم دانشگاه و دکتر ن چراغ اتاقش روشن بود اما درو باز نمیکرد. مریم و مائده هم بودن دوربین گوشی رار وشن کردیم و مریم یه لحظه گرفت بالای در اتاق و اونحا یه محفظه شیشیه ای هست و فهمیدیم تو اتاقش نیست یکم اونجا چرخیدیم تا استاد اومد و کلی بش گفتیم برگه ها را ببینیم و اینا که گفت فردا و خب ینی فردا هم بایدبرم دانشگاه. داشتم برمیگشتم که زینبو دیدم و اونم اومده بود برا ریضمو چونه بزنه و خب هر دو ناکام برگشتیم تا انقلاب با زینب اومدمو بعد پیاده داشتم میومدم که برم خونه یه لخظه جلوی سینما قدس وایسادمو دیدم سانسش 12.5عه گفتم خب از ناهار که خبری نیست حال درس خوندنم که ندارم بذار بریم یه فیلم ببینیم خلاصه که الان بلیت گرفتمو تنهایی دارم میرم سینما که "اااا دت نمیکنیم"را ببینم به نظرم فیلم خوبی نباشه ولی تحلیلمو بعد از فیلم میام مینویسم التنم 12.20است و روبروی سینما تو پارک نشستم یکم دیج خوندمو دیگه حالشو ندارم .
پ.ن:از تصمیم های یهویی برا تفریح کردن خوشم میاد یکم ابهام و رازالودی را قاتی تفریح میکنه :)))
ساعت 2.5عه و تازه رسیدم خونه. فیلم بدی نبود روند و ریتم خوبی داشت اما موضوع زیاد خوبی نبود.