خیلی خیلی خیل روز خوبی بود . به قول بچه ها دوروز با اقتصاد خندیدیم. ینی چندنفر تو دنیا هستن که از درس بی مزه ای مثل اقتصاد و از تمرین 1نمره ای بی نزه تری از بخش مدیریت میتونن انقد جیز بامزه دربیارن و غش غش بخندن. ینی واقعا خوش گذشت . اصن کار علمی باید اینجوری باشه.من و مهشاد و زهرا و غزاله کل روزو خندیدیم وخب عوضش به حا اینکه این تمرین 3ساعته تموم شه از صبح تا عصر دانشگاه بودیم و طبقه وسط کتابخونه (که من بش میگم طبقه دوم کتابخونه ولی انگار طبقه اوله:))) چایی که پنجره های بزرگ داره و اصن خیلی حس خوبی داره . بعدش مهشاد ماشین اورده بود و کلی تو برگشت خندیدیم یه حاهایی گم شدیم و ادرس پرسیدیم و دوباره غش غش خندیدیم . خلاصه که روزای اینچنین پروژه ام ارزوست