عنوان فاقد هرگونه فاصله است . درستش هم همینه. اگه شرایط بده اگه مشکل هست زانو غم بقل گرفتن و غر زدن چیزیو حل نمیکنه. ادم باید یه طور خوشحالی ناراحت باشه . زندگیه دیگه ناراحتی داره غم داره اما باید یه طور خوشحالی غصه خورد . از توی شاعرها فروغ را دوست ندارم . فروغ فرخزاد غمگینه یه جور غمگینی ناراحته برا همین نمیخونمش. اما فریدون فرخزاد را دوس دارم . کسی که سطح اطلاعاتش واقعا بالا بود. نگرش سیاسی و اعتقاداتش را کاری ندارم به من ربطی نداره ولی از اون کسایی بود که به نظرم یه جور خوشحالی غمگین بود. البته به سن منم که قد نمیده از شعر و اهنگاش و کلیپ ها میگم که قبول دارم ناقصه و حالا اصن این یه مثال بود . سباستین منظور حرفمو فهمیدی؟ درگیر مثال نشو جانم . :) خلاصه که سباستین به نظرم یه جور خوشحالی ناراحت بودن خوبه . coldplayهم به نظرم یه جور خوشحالی غمگینه. شل سیلور استاین هم به نظرم از اون ادمای خوشحال غمگین بود . ینی اصن عکس عمو شلبی را که میبینی سبایتسن عمرا از رو عکس تشخیص بدی که شاعر و نویستده کودک باشه ولی واقعا که عمو شلبی خیلی مهربونه . اولین کتابی که ازش خوندم یک زرافه و نصفی بود و از اون به بعد بود که عمو شلبی هم شد برای من از اون عمو های خوشحال ناراحت .