- مهسا ماکارونی فر
- يكشنبه ۲۴ مرداد ۹۵
- ۱۹:۱۵
- ۱ نظر
پیش نوشت1: اینجا میتوانم با احتمال 99درصد بگویم که کسی هویت واقعی مرا نمیداند پس اینکه این پست را مینویسم که جلب توجه کنم و منافعی کسب کنم از اساس تئوری بی بنیادی محسوب میشود.
پیش نوشت2:یک حلقه ی زنجیر طول بسیار ناچیزی نسبت به کل طول زنجیر دارد ولی ویرانی کل زنجیر وابسته به تک تک حلقه های ناچیز است پس وجود زنجیر به وجود حلقه های ناچیز( یا بخواهیم بهتر بگوییم اندکی بیش از ناچیز) وابسته است.
چند روزی از خوندن این پست لافکادیو میگذشت. امروز در بی آر تی( اتوبوس های تندرو ) خسته و له نشسته بودم و از کلاس ا س ک ر چ و پس از از سر و کله زدن با حدود 50 بچه ی 11 و12 ساله به خونه برمیگشتم . اونقدی خسته بودم که حوصله موزیک گوش دادن را نداشتم و فقط داشتم با گوشی لوپ بازی می کردم. چندتا ایستگاه بعد یه خانومی با یه بچه بقلش سوار شد و بقل من نشست . ایستگاهی که باید پیاده میشدم رسید و اتوبوس خیلی شلوغ بود اگه میخواستم پا شم و پیاده شم چون وضعیت صندلی های اتوبوس طوری بود که اون خانوم با بچه هم باید پا میشد تا من بتونم پیاده شم یه نگاه به وضعیت کردم و بی خیال شدم. گفتم هر موقع اون خانوم پیاده شد منم پیاده میشم و از اونجا دوباره با اتوبوس برمیگردم. همون موقع داشت پست لافکادیو تو ذهنم مرور میشد. اینکه من کار خاصی نکردم فقط نذاشتم زنجیره قطع بشه . شاید اون خانوم هیچوقت نفهمه که من این کارو کردم و اصن حالا کار خاصیم نکردم ولی اگه هر بار که از این موقیعت های کوچیک کوچیک پیش میاد همین پست لافکادیو گوشه ی ذهنم باشه و یادم نره حیلی خوبه. اینکه من هیچوقت قطع کننده زنجیره خوبی نباشم اصن مهم نیست که اندازه اش چقدره. یه زنجیر حلقه های کوچیک داره حلقه های بزرگ هم داره مهم اینکه حلقه ها باشن.