حرف حرف حرف حرف

واژه پشت واژه 

تهی خالی

خالی از معرفت 

خالی از عمق

دوباره داره تلفن زنگ میخوره

مطهره است

نقاب را برمیدارم

شوخی و خنده و انرژی

تموم میشه و قطع میکنیم

من اما پرت میشم تو همون دریایی که داشتم غرق میشدم

انگار نه انگار

استقلال فکری که میگن همینه

فارغ از زمان و ادم تو غرق میشی تو فکرهای خودت

بی سروته بی نتیجه 

چلچراغی در سکوت و تیرگی است. علیرضا قربانی داره میخونه