تا حالا ته جهنم وایسادی بعد یهو برای ۱۲ ساعت در بهشت برات باز بشه؟

تو بهشت قدم بزنی، نفس بکشی

بعد ۱۲ ساعت در بهشت بسته بشه و دوباره تو‌ جهنم باشی

۲ آبان برا من اینجوری بود

۱۲ ساعت فقط تو بهشت بودم 

بهشتی که ساعت نداشت، بدو بدو نداشت، نگرانی نداشت

جاری و زنده و بی دغدغه بود.

به خاطر من اومده بود، به خاطر من بی خوابی کشید، به خاطر من اومد و موند و بهشت ساخت
به خاطر من اون اتوبوس و هواپیما را سوار شد.

من اما اینجا دوباره وسط جهنم ام، دوباره دارم میدوام و به چیز دیگه ای اهمیت نمیدم.

هنوز نظر کمیسیون نهایی نیست و این یعنی هنوز تو لیست پیوند نیستیم
لاجیک تصمیم ها و این تاخیرها را نمیفهمم و این باعث میشه سخت تر کار کنم و تمرکز کنم
تا حالا با مدیری کار کردی که تصمیم هاش را نفهمی و فقط مجبور باشی کار کنی و دلیور کنی؟ من الان تو همون موقعیت ام.

از اینکه پیش هر دکتر و کلینینک و اسکن و کوفت و زهرمار رفتم و نقش مظلوم به خودم گرفتم و کولی بازی دراوردم و التماس کردم که نوبت بندازم جلو، داره  حالم بهم میخوره ولی آره التماس هم میکنم به خاطر بابا همه کاری میکنم.

نتیجه داوری این کنفرانسه اومده و تا اخر هفته باید اصلاحیه را بفرستم. ایمیل زدم به استادم شرایط را براش گفتم، ایمیل کنفرانس هم فوروارد کردم و درنهایت گفتم اگه وقت کنم اصلاحیه را میفرستم ضمن اینکه نمیدونم اصن تایم کنفرانس تهران باشم یا نه. زنگ زد و باهام  حرف زد و همدردی کرد من ولی بازم حالم بهم خورد که حتی پیش استادم هم باید شرایط را توضیح بدم.

نتیجه ارزیابی عملکرده اومده و فک کنم ریز را نتونم بگیرم. دو سه تا فیدبک اینولید هم اومده که واقعا کله ام را خراب کرده تو 1:1 امروز فک کنم بحث کنم راجع بهش شاید هم بیخیالش بشم.