سالی که گذشت خلاصه پذیر نیست چون همه چیز در حال انفجار بود و ادامه پیدا کرد.

ارشدم را تموم کردم و هنوز ادامه داره 

فک کنم عاشق شدم و هنوز ادامه داره

پدرم را از دست دادم و هنوز ادامه داره

با مادرم و خواهرم رابطه متفاوتی را اغاز کردم و هنوز ادامه داره

روزهای سختی اومد که باور نداشتم تموم میشن، فکر میکردم تا ابد ادامه پیدا میکنه

بزرگ شدم؟

نمیدونم اما متفاوت تر و تلخ تر شدم 

نسبت به تجربه های متفاوت در زندگ حریص تر شدم و جاه طلب تر شدم.

من برای پیش اومدن این اتفاق ها هیچوقت اماده نبودم ولی بذار بگیم که بد هم هندلش نکردم فقط در لحظه تا جایی که میشد سعی کردم آروم تر باشم و تصمیم درست را بگیرم.

برای سال جدید اماده ام؟

نه. معلومه که نه ولی میدونم که بیشتر میخوام و این یعنی تجربه های سخت تر و تصمیم های سخت تر