- مهسا ماکارونی فر
- سه شنبه ۱۸ آبان ۹۵
- ۱۷:۵۵
- ۰ نظر
دانشگاه دیگر ان دانشگاه نیست که انقلاب را زایید. دانشجو دیگر ان دانشجو نیست که انقلاب کرد . یک زمانی شعار این بود"دانشجو میمیرد . ذلت نمی پذیرد" الان دیگر دانشجو انقدر حقیر است که خود معترف به قدرت حراست دانشگاه است. همین امروز ظهر مقابل من دانشجویی چنان در مقابل حرکت ناشایست یکی از مامورین حراست کوتاه امد و چنان عذرخواهی و گریه و زاری راه انداخته بود که دیدن این صحنه هم ازار دهنده بود . چرا؟ چون کارت دانشجویی دانشجوی مذکور در دست مامور حراست بود و مامور حراست هم معلوم نبود با کدام پارتی شغلی و میزی در دانشگاه گرفته بود (اینجاست که میگویند خدانکند که گدا معتبر شود...) و خدا را هم بنده نبود . اخلاق و وجدان و اسلام و... گفت که باید حرف بزنی . گفت که باید اعتراضی کنی . حسین بن علی بود که در بطن قیامش گفت"اگر دین ندارید لااقل ازاده باشید" . من فقط ایستادم منطقی که دفاع کنم که بگویم این سو استفاده از قدرتی است که اصلا نداری . 3نفر بودیم که او زنگ زد رفیق هایش امدند. حرف زدند.حرف زدیم .کارت پس گرفته شد . تغییری ایجاد شد؟ نه. اما دیگر به من ثابت شد دانشگاه شده است محل تو سری زدن صاخبان قدرت و تو سری خوردن اینها که میگویند دانشجو اند .
پی نوشت: در حین مذاکرات یاد فیلم "experiment" افتادم.