من هیچوقت ادعایی نداشتم که دوست خوبی ام ولی دختر، واقعا دوست خوبی ام! 
این چندروز میخواستم برم اصفهان ولی چون حال میم خوب نبود، بیخیالش شدم و موندم پیشش و سعی کردم یه کم تو موقعیت های مختلف بهش یادآوری کنم که چقدر خفنه و چقدر همه چیز میتونه خفن و عالی بشه.
نمیدونم چی میشه. نمیدونم به کجا میرسیم نمیدونم یکسال دیگه کجا وایسادیم حتی نمیدونم با ش.ش تا کجا تو یه راه میمونیم ولی بذار ببینیم چی میشه بذار ببینیم چه چیزهایی را میشه تجربه کرد و ازشون چیز یاد گرفت و بذار ببینیم تهش رو کدوم صخره وایمیسیم و چایی میخوریم و میخندیم به همه این به فنایی ها.