قبل شروع عبدالباسط پخش کردن

  • مهسا ماکارونی فر
  • پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۸:۵۴
  • ۳ نظر

با اندک دانش زبان و با اندک معلومات ریضمو و با اطلاعات شیمی دبیرستان رفتم کنکور میم شیمی دادم :) خیلی هم خوش گذشت:) کنکور برق هم که اصلا اسم ننوشته بودم . کیکش هم خوشمزه بود :)

با انجام هر پروژه فقط به همین نتیجه میرسم

  • مهسا ماکارونی فر
  • چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۹۷
  • ۲۰:۱۰
  • ۰ نظر
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و تو سیمولاتور آسونه
همه چی رو کاغذ و ...

مرغ همسایه همیشه پاندا است

  • مهسا ماکارونی فر
  • چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۸:۳۶
  • ۰ نظر
تا الان 3بار مقصد سفر بعدی عوض شده! اخرشم میریم یه جا میگیم کاش رفته بودیم اون یکی جا.
چیه این آدم همش گیر میکنه بین دو راهی . 
+رَنده شدم از بس نشستم گزینه ها مختلف بررسی کردم و ضریب تاثیر هرکدوم از المان ها را بالا و پایین کردم.
++ دیروز استاد ت را دیدم. باهاش مدار2 داشتم. یهو پرت شدم تو کلاس 33 ردیف دوم . خیلی دور بود چقدر راه اومدم تا اینجا. چقدر نگاهش به مهندسی برام شگفت آور بود

سازش با چرخ سازی

  • مهسا ماکارونی فر
  • يكشنبه ۲ ارديبهشت ۹۷
  • ۱۲:۲۶
  • ۰ نظر

دانشجوی کارشناسی یعنی مخترع دوباره چرخ!

اوایل از این کار متنفر بودم ؛بی نهایت خسته کننده بود که ما در پروژه هایمان یا در آزمایشگاه های مان مدارهایی را میبستیم که چندین سال قبل طراحی شده بودند و استفاده شده بودن و الان حتی از تاریخ مصرفشون برای استفاده در هرجایی گذشته بود!

ما بارها و بارها چرخ هایی را اختراع کردیم درحالی که پیشروها در حال اختراع هایپرلوپ ها بودند.

اون موقع من غر میزدم نسبت به دستورکارهای قدیمی آزمایشگاه نسبت به بی تفاوت بودن و رفع تکلیفی بودن تی ای های ازمایشگاه (باحالتی که من فقط میفهمم و مرجع عالمم و بقیه هیچی نمیفهمن!و چقدر احمق بودم.)

من الان دارم میفهمم که چقدر اختراع دوباره چرخ ها چیزهایی به من یاد داد که با استفاده از چرخ نمیتونستم یاد بگیرم. برای اختراع دوباره چرخ ذات حرکت و جابجایی را میفهمیم این درحالی است که با استفاده از چرخ (یا حتی بدتر از آن استفاده از ماشین ها و درون ها در برخورد اول) اولین مفهومی که با آن مواجه میشویم سرعت و شتاب است و این ها مفاهیمی است سوار بر مفهوم جابجایی که اگر جابجایی را نچشیده باشی حقیقتا مزه سرعت و شتاب برایت یکسان است و یک چیز دم دستی !

اینها را درست وقتی فهمیدم که داشتم از شتاب دایره ای درمقابل کسی حرف میزدم که جابجایی را نچشیده بود و چشمانش دربرابر جادو برق نمیزد!


پ.ن : مفاهیم جابجایی و سرعت و شتاب و شتاب دایره ای استعاره ای ازمفاهیم دیگر است. 

نویز طوسی

  • مهسا ماکارونی فر
  • جمعه ۳۱ فروردين ۹۷
  • ۰۰:۴۶
  • ۰ نظر
یه دست زیر چونه یه دست رو کیبورد ،نشستم دارم این کدی که دیروزتاحالا درگیرش بودم را ران میکنم و براش تست بنچ مینویسم.
تست بنچ ( test bench)  چیز جالبیه! اینجوریه که میشینی یه سناریو مینویسی از اینکه اگر در زمان x سیگنال ورودی شماره 1 از صفر بشه 1 و در زمان y سگنال ورودی شماره 2 از 1 بشه صفر اونوقت انتظار داری که خروجیت چی بشه! طراحی مدارت بر مینای یه منطق و ساختار ذهنی بوده و حالا برای تست بنچ نوشتن تو باید فکر کنی که کجا ممکنه مدار باگ داشته باشه و طبق پیش بینی رفتار نکنه( و خب این خودش چالش سردرگم کننده ایه چون من اگه میدونستم کجای کدم باگ داره ساختار برنامم را اصلاح میکردم!)
نوشتن تست بنچ دقیقا مثل نوشتن یک فیلمنامه است؛ تو کاراکترهات را در نظر میگیری ( سیگنال های ورودی) و بعد یه سری گره داستانی ایجاد میکنی و بعد رفتار کاراکترهات را در حال دست و پا زدن دراین چالش ها  مشاهده میکنی.

+چرا انقدر حرف بی ربط میزنم؟ از اون بدتر چرا انقدر بی ربط فکر میکنم؟ 

چنین گفت مهسا

  • مهسا ماکارونی فر
  • پنجشنبه ۳۰ فروردين ۹۷
  • ۲۰:۴۱
  • ۰ نظر

پایبندی به یک  قانون بد بهتر از اصرار به بی قانونیه اونم به بهانه اینکه قانون وضع شده مدافع حقوقت نیست.

همچون کوه

  • مهسا ماکارونی فر
  • چهارشنبه ۲۹ فروردين ۹۷
  • ۰۹:۴۵

 

7-"آشیخ جوادی *" میگه : کوه باشید. کوه که با کسی کار نداره ! کسی نمیتونه به جنگ شما بیاد ولی تاجایی که میشه خیرتون به بقیه برسه.

 

9- صدای آشیخ این روزها هم پای مسیرهای عجیبیه که در شهر میرم.

 

13- یه راه ورودی خلوت و سَبُک از نگاه ها و حرف های سنگین بسیجی ها پیدا کردم به قطعه جاویدالاثر. 

 

17-از ترس های جدیدم شده اینکه جمعه ها دلتنگ بشم! غرورم اجازه نمیده با این حال رسوا دست دلمو بگیرم و برم تو اون ازدحام نفوس .

 

24-صفه بودیم اون بالا شین بم گفت :مشکل تو اینه که خجالت میکشی پاهات رو زمینه ! 

بهش گفتم : قبول ولی راه حلش اینه که همینجور زمینگیر بمونم؟

 

 

*:ایت ا.. جوادی آملی 

آدم 40ساله قابل احترام

  • مهسا ماکارونی فر
  • سه شنبه ۲۸ فروردين ۹۷
  • ۱۶:۱۵
  • ۰ نظر
jadi!
 رادیو گیک و جادی اسم هایی که اگر کامپیوتری باشید یا رفیق کامپیوتری داشته باشید حتما به گوشتون خورده.
اپیزود سینگولاتوری رادیو گیک ،محتوای شنیداری بود که یادمه بعد از اینکه 2بار گوش دادمش تا 1 هفته دیگه نمیتونستم چیز جدیدی گوش بدم و انقدر درگیر مفهوم هاش بودم که بیس یه سری تحقیقات و مطالعات جدی و خوبی را برای من استارت زد.
این بار اما موضوع چیز دیگری بود . (برای لوس نشدن ماجرا خودتون بشنوید)
[ این لینک] 



این قسمت : منزلت اجتماعی

  • مهسا ماکارونی فر
  • پنجشنبه ۲۳ فروردين ۹۷
  • ۱۵:۱۹
  • ۰ نظر

این پست صرفا یک سری پاراگراف بی ربط است که توسط ذهن مشوش من بهم مربوط شده است . خواندنش اصلا توصیه نمیشود! و نویسنده این سطور اکیدا توصیه میکند که وقت خود را پای خواندن آن تلف نکنید .

روابط انسانی بند 451ام

  • مهسا ماکارونی فر
  • پنجشنبه ۲۳ فروردين ۹۷
  • ۰۹:۴۷
  • ۱ نظر

از عجایب روابط انسانی ذکر همین یک نکته بس که:

برای شروع یه رابطه،هر دو سر درگیر در این رابطه تصمیم میگیرن ولی برای پایان دادن به یه رابطه فقط کافیه که یکی از دو سر دیگه مثل قبل این رابطه را نخواد.

درست تو همین نقطه ، طرف دیگه نمیدونه که یه فکری برای غرور لطمه خورده اش بکنه یا اونم بذاره بره!

این ادم های ساده با روابط پیچیده!

1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)

2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...

3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه.
5، 4، 3، 2، 1 ... .

4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!

5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد.
آرشیو مطالب