- مهسا ماکارونی فر
- چهارشنبه ۲۱ شهریور ۹۷
- ۱۹:۴۲
- ۴ نظر
مشاهدات بیانگر این است که یک رسوایی بزرگ مالی در گمرک در اواخر اسفند تیتر خبری خواهد شد!
درد اینجاست که خط تولید قدیمی یه کارخونه خوابیده و طرح توسعه خط تولید جدیدش کنسل شده!
با هرکسی هم میشینی دردودل کنی میگه پاشو برو! خب سوال اینجاست که من اگه نخوام برم باید ساکت بشینم شمارا نگاه کنم؟
_ پرروتر از این حرفام:))_
«ایران من» همزمان با پخش سراسری شنبه ۱۷ شهریور به دست شما خواهد رسید.
پ.ن:خوشحالم مثل کسی که شنبه، آلبوم شجریانش میرسه :)))
هر موقع تنش عصبی دارم، میرم تو آشپزخونه و یه چیز شکستنی میگیرم دستم و رها میکنم تا به هزاران قسمت تقسیم بشه، تو گویی تمام ناراحتی و عصبانیت هام به هزاران تکه تقسیم شده و بعد وانمود میکنم که از دستم افتاده و حالا حدس بزنید کی امروز هم یه لیوان و هم یه بشقاب از دستش "اتفاقی" افتاده؟ :)))
ولی من یه مسعود فراستیِ درون دارم که قریب به اتفاق دوستام معتقدن که خیلی رو اعصابم .
دقت کردین که وقتی به یه کسی فحش میدیم و میگیم: فلان. در جواب برمیگرده و میگه: خودت فلان. ولی اگر که از یه کسی تعریف کنیم و بگیم: بیسار. در نمیاد بگه : خودتم بیسار.
_این رفتارهای عجیب اجتماعی_
داشتم فکر میکردم که چقدر جذاب میشد که به عنوان شغل آینده«شکارچی کوسه»بودن را انتخاب میکردم و بعد ماهی یکبار به آب میزدیم و شکاری میگرفتیم و گوشتش را به رستوران دم میدون هرمز میفروختیم و اونم به خورد یه مشت گردشگر ندید بدید میداد و خودم در راس این هرم غذایی به گیاهخواری روی می آوردم و از عدس ارتزاق میکردم.
داشتم فکر میکردم که اگر ما با خوردن گوشت ماهی قزل الا موجب بقای نسل اون میشیم چرا همچین حرکتی را برای کوسه ها نزنیم؟
پ.ن :بهمن که هرمز بودیم، کالاماری خوردیم و الان یادش افتادم و دلم تنگ شد. هرمز خیلی جادویی بود!.
هر موقع درباره یه کار سهل و بیخودی، دچار پنیک اتک میشم. میرم ویدیو این لباس خفاشی ها که از دره میپرند بعد از ۱۰سامتی زمین رد میشن را نگاه میکنم و با خودم میگم این انسان چه کارها که نمیکند. یه جورایی همون فانکشن قورباغه را قورت بده و اینارا داره برام.